تا حالا به این موضوع فکر کردید که اگر قادر به انتخاب بودید ،در آن صورت دوست داشتید که خواننده وبلاگ شما دارای چه ویژگیهایی باشد؟
به عنوان مثال من دوست دارم تا خواننده وبلاگ من دارای ویژگیهای زیر باشد:
دوست دارم خواننده وبلاگ من اهل کتاب و کتابخوانی باشد.
دوست دارم خوانندگان وبلاگ من افرادی دست به قلم و اهل نوشتن و یادداشت برداری باشند.
دوست دارم خواننده وبلاگم فردی باشد که وقتی انتقادی یا ایرادی به مطلبم دارد،آن را بیان کند
دوست دارم خواننده وبلاگم اهل شرکت در بحثها وبلاگم باشد و از این طریق به کامل شدن مطالب وبلاگم کمک کند.
دوست دارم خواننده وبلاگم... .
شاید دیر و زود داشته باشد اما سوخت و سوز ندارد، همواره بعد از آن که مدتی وبلاگ مینویسیم کم کم خوانندگان ثابت خودمان را پیدا میکنیم اینها اغلب افرادی هستند که با ما و تفکرات ما نزدیک هستند و یا احتمالا کسانی هستند که خواندن مطالب وبلاگمان باعث شده است تا قسمتی از مشکلاتی که با آن روبرو بودهاند حل شود یا حداقل آسان شود.
همچنین ممکن است وبلاگ شما باعث شده باشد تا به اهداف زیادی دست یابید،به عنوان مثال نوشتن در وبلاگتان ممکن است به شما کمک کرده باشد تا ترافیک ورودی به وبسایت تجاری خودتان را افزایش بدهید و یا باعث محبوبیت شما در شبکههای اجتماعی شده باشد،شما را به عنوان یک نویسنده مطرح کرده باشد و یا در نهایت وبلاگتان ممکن است مشتریان زیادی را برایتان فراهم کرده باشد.
اما آیا به این فکر کردید که وبلاگ شما برای خواننده ثابت وبلاگتان چه چیزی در بر داشته است؟
اصلا او چرا باید وبلاگ شما را بخواند؟
در اکثر مواقع معمول این است که خواننده ثابت وبلاگ شما علاقهای به اهداف شخصی شما یا حتی اهداف شرکتی که در آن کار میکنید ندارد ،او نمیخواهد پیامهای شخصی و تبلیغی شما را بشنود،میزان فروش و درآمد شما را بداند یا حتی داستان شرکتتان را بشنود.او فقط میخواهد بداند که در وبلاگتان چه چیزی برای او دارید؟میخواهد بداند که شما چگونه میتوانید به حل کردن مشکلاتش کمک کنید یا اینکه چگونه میتوانید باعث شادی بیشتر و موفقیت بیشتر او بشوید؟
در اینجا من یک تمرین ساده برای این رسیدن به این هدف برای شما دارم:
الف.به اهداف خودتان فکر نکنید
ب.نگرانی در مورد تجارت یا میزان فروش خودتان را کنار بگذارید
پ.این جمله را کامل کنید: خواننده وفادار وبلاگ من به این دلیل وبلاگ مرا میخواند چون که من به او کمک میکنم تا.....
اینکه شما هنگام انجام این تمرین چگونه گزاره پایانی را تکمیل میکنید به شما نشان خواهد داد تا چه اندازه در وبلاگتان نیازهای مخاطبان را در نظر میگیرید.اما اگر در تکمیل این تمرین چیز زیادی برای گفتن ندارید شاید لازم باشد تا استراتژی وبلاگ نویسی خودتان را تغییر بدهید.آن وقت من برای شما یک استراتژی ساده خواهم داشت یک استراتژی ساده که به شما کمک میکند در مدت زمان کمی در وبلاگ نویسی پیشرفت کنید و از وبلاگ نویسی بیشتر لذت ببرید.
در پایان میخواهم بدانم شما درباره خوانندگان وبلاگتان چگونه فکر میکنید؟ آیا هنگام نوشتن پست بعدی خودتان به آنها و اینکه دوست دارند چه چیزی را در وبلاگتان بخوانند توجه میکنید؟
با قسمت اول از صحبت های شمادراین پاراگراف زیاد موافق نیستم
((در اکثر مواقع معمول این است که خواننده ثابت وبلاگ شما علاقهای به اهداف شخصی شما یا حتی اهداف شرکتی که در آن کار میکنید ندارد ،او نمیخواهد پیامهای شخصی و تبلیغی شما را بشنود،میزان فروش و درآمد شما را بداند یا حتی داستان شرکتتان را بشنود.او فقط میخواهد بداند که در وبلاگتان چه چیزی برای او دارید؟میخواهد بداند که شما چگونه میتوانید به حل کردن مشکلاتش کمک کنید یا اینکه چگونه میتوانید باعث شادی بیشتر و موفقیت بیشتر او بشوید؟))
خواننده هم مثل خودمون یه سری مشکلاتی داره که شایدبارسیدن به وبلاگ ما توی حرفامون ببینه وراه حلی هم پیداکنه از طرفی گفتن یه سری نکات درمورد شغل یا زندگی یا تجربیاتی که بخاطر بالتر بودن موقعیت شخصی داریم درمحیط آنلاین که همه جور طیفی خواننده مطالب ماهستن به نظرم خیلی مفید هس مثلا مشخصه که شماتجربه خوبی درزمینه وبلاگ نیوسی دارید طوری که صحبتهای شما یه شخص مبتدی درزمینه وبلاگ نویسی رو کاملا مشتاق به شروع کردن میکنه پس شمادارید تجربیات خودتون روکه خیلی هم عالی هستن روبه زبون خودتون میگید.
از اینکه در این بحث شرکت کردید و نظر متفاوت خودتون رو با ما در میان گذاشتین واقعا ازتون ممنونم.
در ارتباط با مطلبی هم که نقل کردید باید بگم من این شکلی فکر میکنم که در ارتباط با نیازهای خوانندگان وبلاگ باید کمی دقیقتر عمل کنیم و همه چیز را به شانس و حدس و گمان واگذار نکنیم.فکر کنم این جوری وبلاگ نویس موفقتری خواهیم بود.
من به خوانندگان وبلاگم کمک میکنم چیز های جدید یاد بگیرن یا به طرز دیگری هم به مسائل نگاه کنند و فکر میکنم با وجود وبلاگم دنیا جای بهتری خواد بود...
و برای نوشتن هر پست حداقل فکری که میکنم اینه که یک دید تازه نسبت به مسئلهای خاص رو بیان کنم
سلام آقا یحیی
اول از اینکه توی بحث شرکت کردین و نظرتون رو گفتین، واقعا از شما ممنونم
دوم اینکه با اینکه مدت کمی هست که با وبلاگتون آشنا شدم و دارم مطالب شما را میخونم باید بگم که همینطوره که گفتین.
برای نمونه مطلبی که درباره تست سن فکری نوشته بودین، هم چیز جدیدی به ما یاد میداد و هم از نگاه جدیدی به موضوع راهاندازی سایت و وبلاگ نگاه کرده بودین.
خدا رو تا الان 20الی 30تا بازدید کننده ثابت دارم:)))
علاوه بر فوتوگرافی دوس دارم در مورد خیلی چیزها بنویسم
ولی بخواطر کنکور نمیتونم :(
باید بگم من دنیای عکس و عکاسی رو خیلی دوست دارم و بابت این قضیه کمی به شما حسودیم میشه، چرا که زیاد فرصتی برای عکاسی و استفاده از اون در وبلاگم رو ندارم.